نگاهی تازه

نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا

نگاهی تازه

نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا

نگاهی تازه

چشم انداز وبگاه : نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا برای آگاهی بیشتر انسان
ماموریت : نگارش و تولید محتوای مفید در همان راستا
موضوعات تحریریه : اجتماعی - فرهنگی - اقتصادی ( با نگاهی علمی )
نویسنده : زهره دارابیان

"چشم ها را باید شُست" ؛
این شستشو آب نیاز دارد ؛
آب روشنایی است ؛
آب آگاهی است ؛
و در این بی آبی چشمه های خشک و جهالت را چه کنیم ؟
"جور دیگر باید دید" !
آب بها باید داد ،
از برای این آگاهی .

آخرین نظرات

کپی کارها موفق نمی شوندقسمت اول : وقتی کپی کارها کودک هستند ؛

شاید شما هم خیلی وقت ها دیده یا شنیده اید که کسی از شما یا اطرافیانتان کپی کرده اند . اینکه روزی محصول تولید شده توسط خودتان را در جایی که انتظارش نمی رود ببینید واقعا آزار دهنده است . ما با افراد کپی کننده از همان سال های ابتدایی عمرمان که قدری توان فهم برخی مطالب را پیدا می کنیم آشنا می شویم و زندگی اجتماعی را در کنار این افراد خفت بار تجربه می کنیم . شاید شما یادتان رفته باشد ، اما من برایتان مرور می کنم تا چهره تک تک هم کلاسی های دبستانی و مهد کودک یا هم بازی های خرد سال خود را به خاطر بیاورید که چگونه با وقاحت تمام از شما کپی می کرده اند . البته شمار کپی کننده ها بسیار زیاد و تعداد انسان های خلاق و آفریننده و مبدع بسیار کمتر است ، بنابراین شما خواننده عزیز دست از قهرمان بازی برداشته و اگر جزء قشر کپی کنندگان هستید صبوری کنید و اجازه دهید ، تا انتها در خدمتتان باشیم .

 

کپی کنندگان در خرد سالی :

مثال 1 ) سر سفره هنگامی که شما می گفتید : مامان آب می خوام آب ، او هم که ممکن است پسرخاله یا دختر همسایه تان بوده باشد داد می زد : من هم آب می خوام ، آب . شما به او چشم قره می رفتید و لب و دهنتان را برایش کج و کوله می کردید و لیوان آب را با بی محلی سر می کشیدید . کمی بعد تر می گفتید من بازم غذا می خوام و بشقاب را به مادر می دادید تا برایتان غذا بکشد ، او در حالی که غذایش را دست نزده و مدام حواسش به این بوده که شما چه کار می کنید ، باز هم فریاد می زد : من هم می خوام و بشقابش رو روی بشقاب غذای شما پیشکش مادرتان می کند تا برایش غذای بیشتری بکشد و در آخر هم بشقاب غذایش همچنان دست نخورده باقی است که با بلند شدن شما از سر سفره او هم از جا پریده و دست از غذا می کشد . (سنین پیش دبستانی)

 

مثال 2 ) زنگ نقاشی در کلاس نشسته اید معلم می گوید : بچه ها هر چه به نظرتان می آید بکشید امروز موضوع آزاد است ، بغل دستیتان مدادش را در دست گرفته و به دفتر نقاشی شما که جلویتان باز است خیره شده است . شما نیز مداد را در دست گرفته اید و مشغول فکر کردن هستی که چه چیزی ترسیم کنید . ناگهان فکری به ذهنتان خطور می کند مداد را روی کاغذ گذاشته و با ذوقی سرشار سرتان را روی کاغذ خم کرده اید و سعی می کنید تصوراتتان را روی کاغذ بیاورید . در این هنگام سرتان را بلند می کنید و می بینید بغل دستی شما در حال کشیدن ایده شماست ولی کمی عقب تر از شما ! دلتان می خواهد به او بگویید : تقلیدکار !

 

مثال 3 ) بزرگ تر شده اید ، برای نوروز یک لباس سبز مغز پسته ای خریده اید که فکر می کنید خیلی تک است و لنگه ندارد . دخترخاله تان پس از دیدن آن خیلی خوشش می آید و چند روز بعد در مهمانی همان لباس را بر تن او می بینید ، در حالی که به شما می گوید : خیلی خوشم اومد از رنگش ، یهویی یه جا دیدم قیمتش خیلی مناسب تر بود .

 

مثال 4 ) می خواهید رشته دانشگاهی انتخاب کنید ، پسر عمویتان که همسن شماست ، شما را در خیابان ملاقات می کند ، او که در طول تحصیل مدام در هر مدرسه ای که ثبت نام می کردید بطور اتفاقی نام نویسی می کرده است ، درباره انتخاب رشته دانشگاهی از شما می پرسد . هنگام آمدن نتایج مطلع می شوید که با هم ، هم رشته و ضمنا هم کلاس هستید !!!

 

مثال 5 ) بزرگ تر تر شده اید ، پس از فراگرفتن یک مهارت فنی قصد می کنید یک سری کار تولید کرده اید و می خواهید روی فروش و بازار یابی آن کار کنید که پس از مدتی رفیق صمیمی تان با شما تماس می گیرد و از شما در مورد محل فروش مواد اولیه محصولتان سوال می کند ، گویا او هم تصمیم گرفته وارد شغل شما بشود !

 

مثال 6 ) خیلی بزرگ تر می شوید ، یک کارگاه تولیدی کوچک دارید و محصولاتی تولید می کنید ، ناگهان یک روز یک مشتری به شما زنگ می زند و می گوید : من همین محصول شما رو با قیمت کمتر در فلان سایت دیدم !

 

شما که دیگر کفرتان از این موجودات طفیلی و انگل زیست در آمده است به فکر را چاره می افتید ، تمام وب را زیر و رو می کنید به دنبال کتاب و مشاور هستید تا بفهمید چه کنید که از محصول شما راحت کپی نکنند و بازارتان را خراب نکنند .

 

در بخش های بعدی درباره راهکارهای این معضل و آسیب شناسی کپی کنندگان می نویسم .

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی