نگاهی تازه

نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا

نگاهی تازه

نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا

نگاهی تازه

چشم انداز وبگاه : نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا برای آگاهی بیشتر انسان
ماموریت : نگارش و تولید محتوای مفید در همان راستا
موضوعات تحریریه : اجتماعی - فرهنگی - اقتصادی ( با نگاهی علمی )
نویسنده : زهره دارابیان

"چشم ها را باید شُست" ؛
این شستشو آب نیاز دارد ؛
آب روشنایی است ؛
آب آگاهی است ؛
و در این بی آبی چشمه های خشک و جهالت را چه کنیم ؟
"جور دیگر باید دید" !
آب بها باید داد ،
از برای این آگاهی .

آخرین نظرات

شاید سالگرد ازدواج بعد از تولد مهم ترین روزیه که آدم دلش می خواد حتما همسرش یادش باشه و خیلی شب خوبی بشه .

خیلی ها تو این شب لباس عروس می پوشن و آرایشگاه میرن و ... خلاصه کلی خرج رو دست شوهرشون میذارن که مثلا به یاد ماندنی بشه ، اما به نظر من اگه این شب در نهایت سادگی و صمیمیت برگزار بشه یه شب پر خاطره میشه ، چیزایی که تا سال ها تو ذهن آدم به یادِ اون شب می مونه

حالا چرا با سالگرد ازدواج شروع کردم ؟

چون امشب سالگرد ازدواجمون بود :) و من هم امسال برعکس خیلی وقت ها واسه حتی به یاد داشتن روزش و یا خریدن هدیه به شوهرم قر نزدم . به خاطر مشغله های فکری که داشت و مهم تر مـــرد بودنش حتی به روش نیاوردم که یادش رفته .

چون تو چهار پنج سال اول طبیعیه و به خاطر تفاوت مردها با زن ها و مطالعاتی که اخیرا داشتم سعی کردم بهش بگم . مثلا پای تخته توی حال نوشتم :

10 اسفند ....

13 اسفند سالگرد ازدواجمون

16 اسفند .....

15 اسفند روز درختکاری

10 و 16 هم مناسبتی بود حالا . اما با وجود اینکه همسرم هر شب میره پای تخته و فهرست کاراشو نگاه می کنه باز هم لیست تاریخ های مهم من به چشمش نخورده بود !!!

اما دانش چیز خیلی خوبیه . برعکس اینکه مامانم همیشه بهم میگه تو فکر می کنی با خوندن کتاب می تونید با هم رابطه خوبی داشته باشید ای بابا ول کن این چیزا رو باید حساس نباشی نباید اهمیت بدی و ... من مدت حدودا 3 ماهه مرتب دارم کتاب می خونم نه اینکه صبح تا شب . شبها قبل از خواب بطور متوسط 5 صفحه کتاب درباره تفاوت هام با شوهرم می خونم چیزی که باید قبل از ازدواج ازش آگاهی پیدا می کردم نه الان .

اما بگذریم با همه اینها من بازم به روی همسرم نیاوردم . تا دیشب که داشتم ازش خواهش می کردم میشه پس فردا به جای 8 شب 4 بیای خونه می خوایم بریم بیرون ( با تصور اینکه تاریخ پای تخته رو دیده )

و همسرم هی می گفت : نه خانوم می دونی چقدر کارم عقبه و ... نمی شه بذاری آخر هفته ؟ پنج شنبه خوبه ؟

من لحظه ای ناامید شدم و نشستم و داشت می رفت که به غصه خوردن بخاطر مهم نبودن منتهی بشه که یکهو یاد حرف یه روانشناس تلویزیونی افتادم ( خدا خیرش بده ) : خُب شما یاد همسرتون بیارید اگه یادش رفت چه اشکالی داره ؟

و بهش گفتم : خب عزیزم میشه آخه سالگرد ازدواجمونو چند روز عقب بندازیم ؟

و این جمله کنایی کافی بود تا شصت شوهر خبردار بشه و سه شنبه قراره با یه هدیه متفاوت غافلگیر بشه .

 

اما من به خاطر اینکه سر جفتمون شلوغ بود و این روزها بخاطر خونه تکونی کمی خسته بودم به جای یه روز دو روز رو به این خوش گذرونی سالگرد ازدواج اختصاص دادم تا خودمو خسته تر نکنم .

دوشنبه که شبش بود به قول معروف و سه شنبه روز وقوعش .

خب من دستپختم بدک نیست یه کیک درست کردم مثل همه مناسبت های دیگمون که البته این بار متفاوت تر بود . یه کیک کاراملی که تجربه اولم بود ولی خیلی خوشمزه شد به خصوص که خنک باشه . اینم عکسش :

کیک سالگرد ازدواج

خب به نظرم وقت گذاشتن و درست کردن یه کیک خوشمزه با ابتکار و خلاقیت خودتون خیلی بهتر از اینه که هزینه کنید و یه چیز آماده بخرید چون پشت این کیک نه اصلا روی این کیک پر از عشقه و مخصوص سالگرد ازدواج درست شده اونم نه هر سالگرد ازدواجی بلکه سالگرد ازدواج شما دو نفر ! پس کلی انرژی از کائنات به این کیک در طول پختش منتقل شده که شده مخصوص شما دو نفر . پس وقتی ازش می خورید مطمئنا اثرشو خواهد گذاشت .

من امسال هدیه خاصی در نظر نگرفتم . برعکس هر سال که کلی می گشتم و یه چیزی مثل لباس و لوازم جانبی کامپیوتر و ... می خریدم امسال به خاطر اینکه متوجه شدم شوهرم خیلی به تفریح تو زندگیش بها نمی ده دقیقا چیزی رو که کم داشت براش گرفتم یعنی تفریح کردن . دو تا بلیط تیراندازی خریدم که فوق العاده هم ارزون بود و امشب قراره بریم باشگاه ( البته اون خبر نداره )

برای اطلاعتون : بلیط ها رو از سایت های تخفیف گروهی خریدم هر کدوم 2900 تومن شاید هدیه من از نظر مادی واقعا بی ارزش باشه ولی من بخاطر دل همسرم این بلیط ها رو از یه ماه قبل تهیه کردم و امیدوارم که امشب با یه تفریح ساده و قدم زدن بعدش تو خیابون یه شب واقعا به یادموندنی بشه .

سادست نه ؟ اما متفاوته . خوشحالم که هدیه امسالم انقدر بزرگه که نشد کادو پیچش کنم .

اما هدیه اون اصلا برام مهم نیست که چی باشه فقط دوست دارم شاد باشیم ، همین !

 

نظرات  (۱)

خیلی برام جالبه که یه نفر مث خودمو دوباره  تجربه می کنم ...
منم از این سیاستا زیاد تو زندگیم داشتم ...
موفق باشی و هیچوقت از این مراعات کردنات... پشیمون نشی .
پاسخ:
براتون تو وبلاگتون نظر گذاشتم - منم برام جالبه و خوشحالم
موفق باشید!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی