نگاهی تازه

نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا

نگاهی تازه

نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا

نگاهی تازه

چشم انداز وبگاه : نگاهی تازه و متفاوت به دنیـا برای آگاهی بیشتر انسان
ماموریت : نگارش و تولید محتوای مفید در همان راستا
موضوعات تحریریه : اجتماعی - فرهنگی - اقتصادی ( با نگاهی علمی )
نویسنده : زهره دارابیان

"چشم ها را باید شُست" ؛
این شستشو آب نیاز دارد ؛
آب روشنایی است ؛
آب آگاهی است ؛
و در این بی آبی چشمه های خشک و جهالت را چه کنیم ؟
"جور دیگر باید دید" !
آب بها باید داد ،
از برای این آگاهی .

آخرین نظرات

فیلسوفدقت کرده اید از بعد از چندین صد سال و چندین هزارسال گذشته در ایران هرگز افرادی به نام در تفکر و فلسفه و ماهر در شناخت جهان هستی همچون بوعلی سینا ، ملاصدرا ، ابوریحان ، رازی و ... متولد و یا تربیت نشده اند ! شاید برای شما هم سوال باشد چرا این اتفاق افتاده و ما قرن ها یا شاید سال هاست نمونه های مشابه این دانشمندان را تجربه نکرده ایم .

برای مثال آخرِ همه فیلسوفان معاصر افرادی می شوند که تمام عمر خود را صرف تحلیل و بررسی و نظریه پردازی پیرامون نظریه های همین دانشمندان صاحب نام بین المللی می کنند و ظاهراً چیز چندان شگفت و نویی برای بروز و ظهور به عرصه علم در چنته نداشته اند . آیا واقعا ما به انتهای علم و مرزهای دانش نزدیک شده ایم یا همه چیز در فلسفه و عاوم طبیعی کشف شده است که اینگونه کشتی علم و دانش تمدن ایرانی به گل نشسته است ؟

چرا دانشمندانی که آوازه شان در سرتاسر دنیا بپیچد و شاخه های علوم را متحول کنند اینقدر کم شده اند ؟

آیا تصور شما این است که سینا و صدرا از طفولیت آدم خاص و دانشمندی بوده اند یا تربیت و محیط زندگی و فضای خانواده و جامعه آن ها را به این سمت و سو ها هدایت کرده است ؟ مسلما هرگز هیچ فردی از ابتدا با خمیر مایه علم و دانش زاده نمی شود . هر چند یک سری ویژگی ها مثل علم دوستی از طریق ژن می تواند منتقل گردد اما به خاطر داشته باشید که همین ژن گویای حضور افرادی در خانواده است که اهل علم هستند و سرانجام این فضای پیرامونی فرد و شیوه تربیت اطرافیان مثل والدین و مربیان و میزان تاثیر گذاری هر یک از این افراد در زندگی فرد است که تعیین کننده مسیر رشد و ترقی علمی فرد را در آینده روشن می سازد .

پس با این همه چرا ما به دوران رکود علمی در ایران رسیده ایم ؟

شاید خیلی ها ادعا کنند ، نه اصلا اینطور نیست ما در هسته ای در نانو در فلان و بهمان فلان مقالات را ارائه کرده ایم فلان کارها شده است و برخی طبق آموخته های پیشین در نظام آموزشی بگویند مغول ها به ما حمله کردند و علم ما را نابود کردند و یا اروپایی ها در قرون وسطی کتاب های ما دزدیدند و بردند و ما بی علم شدیم و عقب ماندیم .

 

ولی این ادعاها صرفا و بی تعارف ادعایی بیش نیست . ما در دوره ای زندگی می کنیم که تکنولوژی ذهن و مغز بشر را به سلطه گرفته است و اختیار و انگیزه بسیاری از جوانان ما را در قل و زنجیر در آورده ! در دوره ای که قطعه ای سیلیکونی با مصرف تنها چند میکروآمپر! جای یک مغز برای سیستم ما تصمیم می گیرد و آن را تحت کنترل دارد و این قطعه در کشورهای اروپایی و امریکایی تولید می شود دیگر جای این جور حرف ها نیست .

ما به راستی و به واقع از خیلی تکنولوژی های روز مثلا در عرصه میکرو الکترونیک و کنترل ، عقب مانده ایم . در همان هسته ای و نانو خیلی از دستگاه ها از کشورهای بیگانه خریداری می شود و در صورت هر گونه تحریم و ... ما قابلیت ساختشان را در حال حاضر نداریم . اما چرا این اتفاق در ایرانی در حال وقوع است که در علم و فن و مهندسی و هر علمی که نام ببری زمانی حرف اول دنیا بوده و تاریخ شاهد و گواه آن است و هیچ شکی در اثبات این مدعا نیست .

فقط یک الکل برای تمام عالم و همه زمان ها کافی است که کشفش برای اولین بار توسط یک زاده این بوم و بر محقق شده است .

اولین سیستم آموزشی در کشور ما تقریبا از زمانی آغاز می شود که مدرسه به شکل مشابه امروزی اش در نظام شاهنشاهی شکل می گیرد و یک سری مطالب در رئوس مطالب درسی آموزش داده می شود . مطالبی که قبلا وجود خارجی نداشته و توسط دانشمندان کشف شده است . در آغازین روزهای تشکیل مدارس در ایران مستشاران خارجی در کشور بسیار رفت و آمد داشته اند و از قضا رد پای مهاجمان فرهنگی بیگانه را می شود به وضوح در سیستم آموزشی کشور مشاهده نمود . تهاجمی که تنها مربوط به 20 - 30 سال گذشته نیست بلکه به 200 سال قبل از این باز می گردد . به ویژه در علوم فنی ، هندسه و فیزیک گنجاندن نظریه هایی از حرکت و مکانیک ، در زیست شناسی و علوم تجربی و طبیعی نظریه هایی همچون فرگشت و مشابهاتش منجر به تقویت بنیان فکری ماتریالیستی (ماده گرایی) شده است .

یعنی با تفهیم و حفظ این نظریه های علمی فردی که در این سیستم تربیت می شود و سپس در دانشگاه با اوضاع فجیع تری روبرو می گردد کلا منکر وجود نیروهایی غیر از نیروی نیوتونی و عواملی جدا از عوامل طبیعی می گردد .

مثلاً در قوانین ساده و ابتدایی حرکت نیوتونی داریم :

F=ma

یعنی اگر به جسمی به جرم m نیرویی معادل F را وارد کنیم با شتاب a حرکت می کند .

خوب در این فرمول یک معادله داریم یعنی این اتفاق که اگر به جسمی نیروی F وارد شود و حرکت کند بلامحرض است . در صورتی که خیلی از مواقع چنین اتفاقی حقیقت ندارد ! این فرمول یک دیدگاه ماده گرایی مطلق در خود دارد . یعنی به زبان عامیانه بگویم از دید نیوتن همه چیز کشک است و قانون ، قانون است . گرچه شاید خود نیوتن هم به اشتباه در این نظریه حرکتی اش پی برده و آن را رد کرده باشد که گویی این چنین بوده است ولیکن هنوز بعد از گذر 100 سال این قوانین نادرست در کتاب های فیزیک دبیرستان و حتی دانشگاه در حال تدریس است .

در عالم واقع قانون حرکت نیوتن اینگونه است : F~ma

یعنی اگر نیرویی معادل F به جرم m وارد شود با تقریب خوبی احتمال دارد که آن جسم با شتابی تقریباً برابر با a حرکت کند .

خوب ! خیلی فرق کرد در این فرمول عنصری دیده شده است به نام God . یعنی در برخی زمان ها و مکان ها ممکن است این فرمول اتفاق نیفتد . ربطی به مسلمان بودن یا مسیحی بودن یا شیطان پرست بودن ما هم ندارد . اگر برای ما God همان خداوند رحیم است که در سوره واقعه می فرماید : به خیالتان دانه ای که می کارید شما آن را سبز می کنید و می رویانید ؟! نه ما آن را از دل زمین بیرون آورده و سبز می کنیم ! و برای شیطان پرستان همان نیروی شیطانی ابلیس رجیم است که برای آن ها کارهایی مافوق توانشان را انجام می دهد .

بحث بر سر وجود عامل خارجی و تقریب در حرکت است . یکی از مشکلات نظام آموزش فنی و مهندسی کشور ما دگم گرایی بیش از اندازه و منطبق با قوانین منقضی در علوم پایه است و ذهن دانشجو را ماتریالیستی بار می آورد و دانشجو وقتی وارد محیط عملیاتی می گردد تصور می کند همه آن چیزهایی که خوانده است باید عین به عین تحقق یابد در حالیکه اصلا اینطور نیست .

ما هرگز نمی توانیم با استناد به قوانین نیوتنی دستگاهی بسازیم که با خطای کم و امنیت عملکرد بالایی کار کند . چون ما همه چیز را کنار گذاشته ایم و تنها به ماده و تاثیرات محیطی آن اندیشیده ایم و به آن به چشم فاعل نگریسته ایم و به قول فیلسوفان گاهی هم آن را فاعل حق (فاعل هستی بخش و اصلی) انگار می کنیم نه مفعول ! حال آن که هر ماده جزئی ریز و کوچک از جهانی بزرگ است که توسط نیروهایی که تحت سطله نیرویی عظیم و آفریننده است کار می کنند .

آیا تا به حال اتفاق نیفتاده که مطابق با کلیه محاسبات فیزیکی و حتی متافیزیکی پروژه علمی با شکست مواجه شود و علتش هم ناپیدا باشد ؟ آیا ما هر چه بخواهیم همان می شود ؟ آیا همیشه F=mg است ؟ پس مرتاض ها چگونه با قانون طبیعت که شتاب گرانش است مقابله می کنند و بالای سطح زمین می مانند ؟ آیا مرتاض ها ساحر و حقه باز هستند ؟ آیا طبیعت بی اختیار و متمایل با رفتارهای ما بدون دخالت هیچ آفریدگار و نیروی خارجی ای در حال تغییر و تحول (فرگشت) است ؟ اگر چنین است پس چرا عمر باروری درختان مطابق با سرعت نابودی جنگل ها و نیاز روزافزون ما به منابع طبیعی بهبود پیدا نکرده است ؟ چرا پرندگان دیگر در سطح شهر های پرترافیک و آلوده دیده نمی شوند و مطابق با آلودگی ها سیستم تنفسشان تکاملی نداشته است ؟ آیا نمی شد در سیستم تنفسیشان یک تصفیه هوا قرار داده شود ؟ یا خود ما انسان ها چرا با خیلی چیزها سازگار نگشته ایم ؟ مثل فاضلاب های رها شده در دل طبیعت ، آلودگی های کلان شهر ها ، نور شدید خورشید که در اثر نازک شدن لایه ازن با پوست ما برخورد کرده و ناراحتی هایی مثل سرطان پوست را ایجاد می کند ؟

 

این نوشتار در حال تکمیل و بروزرسانی است ...

 

  • زهره دارابیـان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی