عوض شدن جهتِ حرکت صرف ، به معنای بهبود شرایط نیست .
بهبود شرایط تلاش شبانه روزی می خواد
حذف تنبلی از قاموس تمام مردم رو می طلبه
انقلاب ، انقلابِ در اشخاص و مسئولین نبوده ، هر چند بی تاثیر هم نبود
انقلابی که امروز از نگاه حتی نسل انقلابی ما مضحک شمرده می شه و تا سر حد سوژه ای برای جوک و لطیفه نزول کرده ، انقلاب در مسیر بوده
اگر برخی از رهروان این مسیر افراد ناشایست و بی لیاقتی هستند ، مشکلی نیست ، برای تخلیه خودت ناسزا بگو
ولی از راه بیرون نرو
راهی که سید رضا های زیادی عرفانی و پاک بدون هیچ شیله پیله ای در آتش سوختند ، خاکستر شدند و داغ بر دل گذاشتند ( به یاد شهید عزیزم ، سید رضا عرفانی که در حادثه انفجار اتوموبیل جنگی به عنوان راننده در منطقه فکه پایش به لبه در گیر کرده و نتوانست بیرون بپرد و سرانجام یک مشت خاکستر به مادرش تحویل دادند )
- شرایط اقتصادی سخت
- فرهنگ اجتماعی سخیف
- وضعیت آموزش افتضاح
- فشار روانی صد چندان
ولی در شرایط سخت
- 1-بعضی ها خودکشی می کنند
- 2-بعضی ها مست می کنند ( تا هوشیار نباشند و درد نکشند ) و به بقیه صدمه می زنند
- 3-بعضی هم با سختی و تلاش بی اندازه دووم میارن و به یه چیزی فراتر از این دولت و اون دولت اعتماد و باور قلبی دارند
و اون چیز مایه و اصل ذات خودشونه که می تونه دنیا رو تکون بده
شما جزء کدوم دسته هستید ؟
دوست دارید جزء کدوم دسته باشید ؟
شاید الان فکر کنید این چقدر زر می زنه یا شر و ور میگه
و ته دلتون بهم فحش بدید
من مثل تمام ترک ها ، لر ها ، اصفهانی ها ، علی دایی ها و تمام شخصیت هایی که تحقیر شدند و مورد استهزاء قرار گرفتند سیبل تمام فحش ها و ناسزاهای شما هستم
ترجیح می دم به من ، که هیچ کاره ای نشدم فحش بدید
برام جوک و لطیفه بسازید
به من بخندید
ولی با خندیدن به اقوام دیگه و شخصیت های پر افتخار که هم شهری هاشون براشون جون می دن ایرانی بودن زیر سوال نره
و وطنم ، پاره تنم ، به مفت فروخته نشه
شاید الان خیلی از خوانندگان حس کنند ما از شهدا به عنوان سیبل یا سپر دفاعی استفاده می کنیم . بله خوب نویسنده باید منصف باشه ، من می تونم بلند شم و روی صندلی شما بشینم و از دید شما بیشتر از خود شما تحلیل کنم
آره اینا بچه های ما رو اغفال کردند فرستادند جنگ به هر بهانه ای ، مَثَل معروفش هم آهنگ های کویتی پوره ! آره اصلا کویتی پور دستش با دست شیطون تو یه کاسه بود ! بچه های ما رو کشتن ، بهترین جوونای ما رو کشتن و بعد بهش افتخار می کنن ، به خون های ریخته شده افتخار می کنن ، به اینکه من پسر شهیدم به اینکه من همسر و خواهر شهیدم افتخار می کنن ، چه کسی جای پدر منو می گیره ؟ چه کسی برای من برادر میشه ؟ چه کسی سایه بالای سرم بود تو این 20 سال ؟ چه کسی سراغی از من گرفت که با کمر شکسته 80 کیلو وزن رو با کپسول اکسیژن از این ور به اون ور بردم ؟
الان هم شهدا رو سیبل کردن ، پشت سنگری از شهدا قایم شدن و میگن بخاطر شهیدایی که دادیم بایستیم این شرایط رو تحمل کنیم
آره شهدا هم که دیگه نیستن از خودشون دفاع کنن کی می خواد بهشون گیر بده ؟
این صحبت ها یه جای کارش می لنگه ، نه ؟
اگه اون افراد از بهترین های مملکت بودن پس نیازی به اغفال کردن نداشتن ، داشتن ؟
اگه انقدر (خیلی ببخشید ) احمقانه فکر می کردند و تصمیم می گرفتند که با شعر های آهنگران و کویتی پور برن جبهه که همون بهتر رفتند و نموندند ، چون با همین طرز فکر خانواده هاشونو ، ملتشونو به خاک سیاه می نشوندند
اما اگر معتقدیم اون ها از بهترین ها بودند ، پس حرفی نیست ، شهدا رفتند و نیستند تا از خودشون از تصمیمشون دفاع کنند ، پس حتی اگر مادر شهید هستی با همه احترام های بلند بالایی که برای ما داری به جای پسرت صحبت نکن ، پسر تو فریب هیچ کس جز عشق خودش رو به سرزمینش نخورده
پسر تو ، پدر تو ، برادر تو ، عموی تو و .... فریب خورده این و اون نیستند
اون ها به عشق وطن و منش و مرام خودشون رفتند
لطفا خرابش نکنید !
اگر این بهترین ها نمی رفتند پس لابد می خواستید اراذل و اوباش ببرن تو میدون جنگ ، اونایی که مست می کردن و کلاه شاپو و شلوار پاچه گشاد داشتن و زنجیر به دست سر کوچه ها به دخترای همسایه گیر میدادن و هیزی کردن شغلشون بود ؟
قطعا ما پیروز هم می شدیم ! همچین آدمایی به غنیمت گرفتن زنان و دختران باکره عرب آبروی ایرانی رو در دنیا می ریختند که هیچ ( مثل خیلی از سربازهای عراقی که بلاهایی سر زنان این سرزمین آوردند که قابل گفتن نیست ! ) دیگه از جنگیدن یادشون می رفت ( با تمام احترام برای اونهایی که این شکلی بودند و رفتند جبهه و متحول شدند ، درود بر شرف و انسانیت شما ، چرا که کار شما از اون جوونی که همه به سرش قسم می خورند خیلی سخت تر بوده )
امروز متاسفانه ایرانی ها اغلبشون انگار مست کردند و حواسشون نیست چه بلایی سر خودشون میارن ! درست مثل افیون می مونه ، اول می کشند به بهانه عشق و تفریح ولی نمی دونن که همین افیون دل فریب قلب و مغزشونو به باد می ده .
ادامه (نگارش شده در 1395) :
یک روز وقتی در تاکسی نشسته بودم ، راننده شروع کرد به درد دل با کناردستیش و منتظر بود یکی بنشینه کنارش تا از غصه هاش و نداشته هاش بگه ، یکهو از همه حرف ها و بدبختی هاش (به قول خودش) رسید به نداشتن خونه
از مسافر پرسید : به نظرت وطن کجاست ؟
مسافر تعجب کرده بود و گفت : خوب همین جا دیگه ، جایی که آدم توش به دنیا میاد
راننده گفت : نه وطن و سرزمین آدم جاییه که حداقل یه تیکه زمین توش داشته باشی
مسافر خواست همدردی کنه و گفت : حالا همه که خونه ندارن و ...
راننده (از مردم شریف کرد بود) زیر بار نمی رفت و هی تکرار می کرد : نه وقتی آدم از خودش یه وجب خاک هم نداره چطور اینجا رو خاک خودش بدونه ؟! عموی من سرزمینش اینجاست ، کلی باغ و خونه داره تو کرمانشاه
اگر همه ما استدلالمون مثل راننده باشه خیلی از ماها بی وطن هستیم . خیلی از اون افرادی که تو تمام جاهای دنیا زندگی می کنن هم همین طور . بنابراین بخش زیادی از مردم دنیا آواره هستند .
نمی دونم اون هایی که رفتند جلوی دشمن ایستادند چه فکری داشتند ؟! اون ها همشون افرادی صاحب خونه و مرفه بودند ؟ یا شور جوونی باعث شد برن وقتشونو تلف کنن ؟ هر چند که همشون هم جوون نبودن . اصن کاری نداریم که کشته شدن یا نه ، خیلی هاشون هم زنده برگشتن ، شهادت هم که همیشه افتخار نیست . این نیست که بری خودتو به کشتن بدی . ولی کاش با واقعیت ذهن همه اون هایی که یک روز ساده پاشدن رفتن جنگیدن و دفاع کردن آشنا می شدیم
ببینیم آیا دیوانه بودن رفتن ؟
این نوشته مناسبتی بوده ، مربوط به دو سه سال قبل از الان (1395)
هیچ وقت منتشر نشد
امروز منتشرش کردم --- 21 اردیبهشت 1395