قسمت دوم : چرا کپی می کنند ؟
عقده حقارت و خود کم بینی :
این ویژگی شاید در همه وجود داشته باشد ، ولی درجات مختلفی دارد و در حوزه های متنوعی هم هست ، مثلاً یکی در شوهرداری ، دیگری در شغل ، یکی در تحصیل و ... . این شاخصه باعث می شود فرد در برابر کسانی که از او موفق تر هستند ، احساس حقارت کند و خود را کوچک ببیند ولی چون به درستی آموزش ندیده و یا به علت اینکه در کودکی با همسن و سالان خود مقایسه شده و مورد تبعیض های ناروا قرار گرفته و یا مورد بی توجهی قرار گرفته باشد سعی دارد با تقلید سطحی ، کورکورانه و بی هدف از دیگران راه موفقیت را بپیماید و خودش را بالا بکشد . این دست افراد ممکن است از فرد اصلی تلاش و پشتکار بیشتری به خرج دهند . به همین دلیل ممکن است در بازار کمی خطرناک تر از سایرین باشند . انگیزه این تلاش مصرانه در موفقیت تقلیدی نیز عقده هایی است که از کودکی او را بسیار مورد سرزنش قرار داده و شخصیت او را شکل داده اند .
روحیه (استعداد) بزهکاری :
خیلی از افراد جامعه معتاد نمی شوند ، قاچاقچی نمی شوند ، دزد نمی شوند ، اما ظاهراً ! ولیکن استعداد بزهکاری در آن ها به دلیل ژنتیک یا آموخته های نا صحیح دوران خرد سالی وجود دارد . بزهی مثل دستِ کج و دله دزدی و سرقت در کپی کاران به شکل نهفته وجود دارد که تمایل آن ها را برای این کار افزون تر می کند . حرص و طمع برای داشتن مال دیگری و بی تفاوت بودن به تاثیر آن در زندگی در ناخودآگاه این افراد آن را برای کپی کردن از محصولات دیگران مصمم می کند .
فرهنگ نادرست بازار اجتماعی :
وقتی یادم می آید 3 سال پیش همسرم پس از مشورت با من به خاطر اینکه مسیر شرکتی که در آن مشغول به کار بود داشت به سمت کپی محصولات همکارانش در بازار منحرف می شد از ادامه همکاری به عنوان مدیر تحقیقات استعفا کرد واقعاً در تعجبم حالا که خودمان تا حدی دست به تولید زده ایم بعضی از همکاران متقلب چطور به همین راحتی دست به کپی محصولات ما و سایر همکارانمان می زنند ؟! برخی از بازاریان گرامی این کار را جزئی از حرفه خود می دانند که قابل انکار نیست و اصلاً معتقدند نمی شود بدون کپی کردن به حیات شغلی خود امیدوار باشند . به همین جهت در خیلی از اصناف تولیدی کلیشه شدن یک طرح را به وفور می توان دید که مثلاً در ابتدا یک شرکت یا کارگاه ایده ابتدایی کار را وارد بازار کرده و سپس تمام تولیدکننده ها از روی آن کپی کرده اند ، بدون هیچ تغییری در طرح اولیه . در بخش های بعدی در مورد کپی های مناسب و روش های اصولی کپی کاری هم مسائلی را مطرح خواهم کرد که بیشتر به ابعاد اخلاق در بازار بپردازم .
نداشتن ذهن پویا و خلاق و تنبلی ذهن :
یک دسته از افراد از خلاقیت پائینی برخوردارند ، البته قرار نیست تمام جامعه یکدست باشند ، این افراد در حوزه هایی که نیاز به خلاقیت زیادی ندارد می توانند به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند . اما زمانی که عقده های حقارتشان آن ها را آزار می دهد ناچاراً دست به کپی کاری می زنند . این ها احتمالاً می توانند آن دسته ای باشند که در کودکی انشاهایشان را کس دیگری می نوشته ، نقاشی هایشان را بزرگ تر ها می کشیدند و بچه های لوث و ننری بار آمده اند که خواهان همه چیز هستند و تاب و تحمل شکست را نیز ندارند . کسانی که همیشه همه چیز برایشان حی و حاضر بوده است و نیازهایشان توسط دیگران به سرعت تامین می شده است .
نداشتن دانش فنی کافی :
به همراه ویژگی های فوق عامل موثری است که فرد کپی کننده در کپی کردن جدی تر گردد که البته علت این امر بویژه در ما ایرانی ها مورد بعدی است :
تنبلی و تن پروری :
مسلماً جوانی که تا 20 و اندی سن و سال رنگ محیط کار را ندیده است و خرجی اش را پدرش می دهد ، تازه خرج دانشگاهش هم وبال گردن خانواده است و یک قبیله غصه زن گرفتن و ازدواج و مسکن و ... اش را می خورند توان این را ندارد که سخت کوشی پیشه کرده و همت به خرج دهد . پس او به خاطر داشتن مجموعه ای از ویژگی های فوق الذکر در کنار هم به نوعی مجبور به کپی کاری است .
در قسمت بعدی کپی کننده ها را بیشتر خواهیم شناخت .
